پایگاه بسیج کربلا(حوزه مقاومت شهید اینانلو شهرستان ملارد)

فعالیت های فرهنگی، علمی و پژوهشی
مشخصات بلاگ

این وبلاگ با مدیریت معاونین فرهنگی و IT راه اندازی گردیده لطفا نظرات و انتقادات خود را برای مدیریت هرچه بهتر این وبلاگ به آدرس الکترونیکی farahani057@gmail.com ارسال نمایید. با تشکر
مدیریت وبلاگ

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

««قرآن اشتباه ندارد»»

يكشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۳۶ ب.ظ

در دنیای امروزی و با پیشرفت علم و دانش، بطلان نظریه های علمی قرآن ثابت شده است که

به چند مورد اشاره کرد!!!!!

الف) اشتباه قرآن در باره انسان که منشاء خلقت جسم او را از صُلب پدر و سینه مادرمی داند
طارق /7
ب) اشتباه قرآن در باره چرخیدن زمین به دور خورشید که آن را بر عکس ارائه می کند و
گوید : خورشید به دور زمین می گردد!
یس /38
ج) اشتباه قرآن در باره شهاب سنگها که آنها را تبری برای جلوگیری ازنفوذ جنیان به
آسمانها می داند!
 حجر /18
د) اشتباه قرآن در باره آسمان که آن را دارای ستونهای غیر مرئی دانسته ، در حالی که
شناور بودن زمین و سیارات منظومه شمسی به دور خورشید به اثبات رسیده است.
رعد/2
هـ) اشتباه قرآن در باره زمین که آن رابه صورت سطحی صاف و مانند فرشی گسترده شده
میداند در حالیکه امروزه کروی بودن زمین به اثبات رسیده .
بقره /22
و بسیاری از آیات دیگر که علم امروزی خلاف آن را ثابت کرده است!!!!
اشکال اول:  چرا قران در آیه7 سوره طارقخلقت انسانها را از صلب پدر و سینه مادر می داند
در حالیکه علم امروزی ثابت کرده است که انسان از نطفه مرد وتخمک زن به وجود می آید و
جایگاه این دو ( نطفه و تخمک ) در بدن هر یک از مرد و زن مشخص است و ارتباطی به
صلب پدرو سینه مادر ندارد.
جواب: این اشکال ناشی از ترجمه هایی است که به اشتباه از آیه 7 سوره مبارکه طارقارائه شده
است. ما در اینجا ابتدا به ریشه ترجمه اشتباه اشاره کرده و بعد ترجمه و تفسیرآیه را ذکر می
کنیم. خداوند درآیات سوره مبارکه طارق می فرماید:
5- « فلینظر الانسن مم خلق » انسان باید نگاه کند که از چه چیزی آفریده شده؟
6- « خلق من ماء دافق » از آبی دافق آفریده شده است .
7- «یخرج من بین الصلب و الترائب » آبی که خارج می شود از میان صلب و ترائب؟
توضیح مطلب: همه ما می دانیم که مبداء وجودی جسم انسان، حاصل تلفیح و ترکیب مایع
جنسی مرد ( اسپرم) ومایع جنسی زن ( اوول ) است.
خداونددر آیه ششم فرمود: انسان از آبی دافق خلق شداست. کلمه دافق از ریشه دَ فَ قَ به
معنی جهنده بودن است که این صفت یکی از صفات مایع جنسی مرد است و در مایع جنسی
زن همچنین صفتی وجود ندارد. بنا بر این ، خداوند متعال در آیه ششم تنها از مایع جنسی مرد
سخن به میان آورده است.
ریشه اشتباه بعضی ازترجمه ها ک عده ای که توجه کمتری به محتوای آیه ششم داشتند، گمان
کردند که در این آیه سخن از دو مایع مرد و زن مطرح شده و بر همین اسا س به ترجمه آیه
بعد ( آیه هفتم) پرداختند و گفتند: « انسان از آبی جهنده خلق شده است. آبی که از میان صلب
مرد ( ستون فقرات مرد) و استخوانهای سینه زن خارج شده است!» .. غافل از اینکه این آیات
اصلاً اشاره ای به مایع جنسی زن نشده است تا بخواند آن را از استخوانهای سینه زن بدانند.
و اما تفسیر آیه 7 سوره مبارکه طارق: این آیه حاوی مطلب علمی نابی است که دانشمندان طی
همین دهه های اخیر بدان دست یافته اند. در این آیه می فرماید :
 یخرج من بین الصلب والترائب 
انسان از آبی خلق شده است که از میان صلب و ترائب خارج شده است!
ابتدا واژه را معنا می کنیم  بعد مطلب را بازگو می کنیم:
صلباین کلمه از ریشه « صَ لَ بَ » به عنی سختی و انعطاف ناپذیری است که ما از همین
ریشه، کلمه « صلابت » را زیاد به کار می بریم . در کلام عرب به زمین سفت و سخت
«الارض المصلبه » می گویند. در بدن انسان وقتی چربی ها در مسیر رگها جمع می شوند و
جریان و حرکت خون را سخت می کنند ، می گویند « تصلب شرائین » به وجود آمده است.
ترائب: این کلمه جمع « تربیه » است.« تربیه » از ریشه « تراب » به معنی نرمی است.
بنا براین خداوند می فرماید: انسان از آبی خلق شده است که از میان سختی ها و نرمی خارج
می شود! دانشمندان امروزی می گویندکیسه مایع جنسی مرد در حفره لگنی به گونه ای
قرار دارد که از پشت به استخوان خاجی که جزو سخت ترین استخوانهای بدن است متصل
است واز طرف جلو به استخوانهائی که جزو نرمترین استخوانهای بدن هستند، متصل است.
با این بیان معنای آیه هفتم از سوره مبارکه طارق روشن می شود.
اشکال دومقرآن در دو آیه 38 و 40 سوره یس می گوید:« خورشید به دور زمین می گردد » اما با
پیشرفت علم مشخص شد که این زمین است که به دورخورشید می گردد ( نه خورشید به دور
زمین ).
جواب: در گذشته تفکر غلط « گردش خورشید به دور زمین » بر محافل علمی جهان
حاکم بود. تا اینکه با پیشرفت علم، دانشمندان خلاف آن راثابت کردند. اشکال کننده که ظاهراً
عناد ودشمنی خاصی با قرآن داشته. با جستجوی در آیات قرآن، به دنبال آیه ای گشت تا بتواند
این تفکر غلط را به یکی از آیات نسبت دهد ولی ظاهراً تیرش به خطا رفته چرا که در آیات ذکر
شده نه اینکه سخن از حرکت خورشید به دورزمین مطرح نشده بلکه به حرکت های مختلف
خورشید در مدار خود اشاره شده است که با نقل آیات و تفسیر آن مطلب واضح و مشخص می
شود.
  و الشمس تجری لمستقر لها ...
و خورشید که پیوسته به سوی قرارگاهش در جریان
است .
لا الشمس بیغی لها ان تدرک القمر و لا الیل سابق النهار و کل فی فلک یسبحون 
نه برای خورشید سزاوار است که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی می گیرد و هر کدام
از آنها( خورشید و ماه و تمام ستارگان ) در مسیر خود به صورت فلکی درحرکتند.
توضیح و تفسیر آیات: در آیه 38 خداوند متعال از حرکت خورشید تعبیر به « جریان » می کند
«جریان » در لغت به معنی حرکت طولی است در آیه 40 نیز خداوند متعال از حرکت خورشید
تعبیر به « فلک » می کند « فلک » به حرکت دوانی و دایره ای و در مدار خاص و معین
اطلاق می شود.
آن روز که این آیات نازل شده فرضیه هیئت «بطلمیوس » با قدرت هر چه تمامتر بر حافل علی
حاکم بود . طبق فرضیه بطلمیوسی اجرام  آسمانی به خودی خود گردشی نداشتند ، بلکه در دل
افلاک که اجسامی بلورین و متراکم روی هم همچون طبقات پوست پیاز میخکوب شده بودند و
حرکت آنها تابع حرکت افلاکشان بود. بنابراین در آن روز حرکت طولی و جریانی خورشید
مفهومی نداشت.
اما بعد از فرو ریختن پایه های فرضیه بطلمیوس در پرتو کشفیات قرون اخیر، این نظریه
قوت گرفت که خورشید در مرکز منظومه شمسی ثابت و بی حرکت است و تمام منظومه شمسی
پروانه وار به گرد او می چرخند.
در اینجا باز مفهوم تعبیرات آیات فوق که حرکت طولی و دورانی را به خورشید نسبت می داد
روشن نبود تا اینکه بار علم به پیشرفت خودادامه داد ودراین اواخر چند نوع حرکت برای
خورشید ثابت شد که نظریه قرآن را تائید کرد.
حرکت اول:حرکت وضعی که هر 5/25 روز یک بار به دور خود می چرخد.
حرکت دوم:حرکت انتقالی از جنوب آسمان به سوی شمال آن که هر ثانیه 5/19 کیلومتر همراه
با منظومه شمسی حرکت می کند.
حرکت سوم: حرکتی انتقالی که با سرعت 225 کیلومتر درثانبه به دور مرکز کهکشان می
گردد. که در این حرکت نیز منظومه شمسی را به همراه خود می برد!
در جواب اشکال کننده می گوئیم : نه اینکه در آیات 38 و40 سوره مبارکه یس در مورد تفکر
غلط « حرکت خورشید به دور زمین » سخنی به میان نیامده بلکه این آیات به حرکتهای
مختلف خورشید اعم از طولی و دورانی اشاره می کند که دانشمندان کیهان شناس در همین
دهه های اخیر بدان دست یافته اند.
اشکال سوم: قرآن در آیه 18 از سوره حجر، شهاب سنگها را تبری برای جلوگیری از نفوذ
جنیان به آسمانها می داند. این ادعای قرآن بیشتر شبیه به توهم بوده و با یافته های علم
امروزی کاملاً در تضاد است.
جواب: این اشکال ناشی از عدم اطلاع اشکال کننده از معانی « سماء » در قرآن است ما ابتدا
آیات مربوطه را نقل می کنیم بعد به بیان تفسیرآند ، به رد شبهه می پردازیم:
خداوند در آیات 16 تا 18 سوره مبارک حجرمی فرماید:
 و لقد جعلنا فی السماء بروجا و زینها للناظرین
ما در آسمان بر جهانی قرار دادیم و آنرا برای بینندگان تزئین کردیم.
 و حفظناها من کل شیطان رجیم
و آن را از هر شیطان مطرودی حفظ نمودیم.
 الا من استرق السمع فاتبعه شهاب مبین
مگر آنها که استراق سمع کنند که شهابمبین آنان را تعقیب می کند ( و می راند ).
توضیح و تفسیر: کلمه « سماء » از ریشه « سُمُوّ » به معنی آن چیزی است که در سمت بالا
قرار گرفته باشد در آیات قرآن به هر چه که در بالای سر ما قرار گرفته « سماء » اطلاق شده
است. آسمان سماء است ، خورشید هم سماء است ، ستاره هم سماء است ، ابر سماء است و
حتی گاهی به خود باران هم سماء اطلاق شده است همچنانکه فرمود:
 یرسل السماء علیکم مدرارا
و او خواهد فرستاد بر شما سماء ( باران ) را پیاپی.
اما در مواردی که کلمه سماء به معنی آسمان آمده است در دو معنای مختلف به کار رفته است.
معنای اول: سماء به معنی آسمان مُلک که منظور همین آسمان مادی است و ما بالای سر خود
می بینیم که به واسطه ستارگان زینت داده شده همچانکه فرمود :
انا زینا السماء الدنیا بزینه الکواکب
یعنی ما آسمان دنیا را به ستارگان زینت دادیم .
معنای دوم:سماء به معنی آسمان ملکوت که منظور آسمان معنوی است ، این همان آسمانی
است که بهشت و جهنم درآن وجود دارد. این همان آسمانی است که ملائکه درآن هستند، این
همان آسمانی است که اخبار واسرار هستی درآن وجود دارد و امور عالم از آنجا تدبیر می
شود همچنانکه فرمود:
یدبر الامر من السماء الی الارض ...
 خداوند امور این جهان را از آسمان به سوی زمین تدبیر می کند.
منشاء اشتباده اشکال کننده:آیات 16 تا 18 سوره مبارکه حجر در مورد آسمان معنوی و
ملکوت است که ندانستن همین امر باعث شد تا اشکال کننده گمان کند قرآن در مورد شهاب
سنگهای آسمان مادی دچاراشتباه شده است!
سوال: از کجا معلوم که در این آیات آسمان معنوی مراد است نه آسمان مادی؟
جواب: خداوند در این آیات می فرمایدشیاطین برای استراق سمع و کسب اطلاعات از اخبار
مهم به سوی آسمان می روند که با شهابها مورد هدف قرارمی گیرند. عرض می کنیم: در کدام
آسمان اخبار مهمی وجوددارد که شیاطین بخواهند برای به دست آوردنش به آن آسمان بروند؟
آسمان مادی یا آسمان معنوی؟
اگر منظور از آسمان، آسمان مادی باشد که دانشمندان امروزی باید بر بسیاری از اخبار و
اسرار عالم ( مانند اطلاع بر حوادث آینده ) اشراف داشته باشند چرا که آنها نه تنها جز زمین
( که شهاب ها در آن دیده می شوند ) بلکه تا سیصد هزار کیلومتر بالاتر از آن یعنی کره ماه
را هم رفته اند . بنابراین، منظوراز آسمان و شهاب سنگ در این آیات ، آسمان و شهاب مادی
نیست بلکه منظور آسمان ملکوت است که در آن اخبار و اسرار مهم عالم وجودارد و شیاطین
برای کسب آن اخبار حرکت می کنند که با شهاب های الهی مورد هدف قرار می گیرند.
منظورازشیاطین کدامند؟
عده ای از مفسرین بر آنند که منظور از شیاطین ، خودشیطان و فرزندان اوهستند همچنانکه
از بعضی روایت استفاده می شود ، شیاطین به هنگام تولد حضرت عیسی از کسب اطلاعات از
آسمان ملکوت تا حدی و پس از تولد پیامبر بطورکامل ممنوع شدند .
عده ای دیگر از مفسرین بر آنند که منظور از شیاطین در این آیات کاهنانی هستند که ادعای
اطلاع از غیب می کردند همچنانکه در زمان پیامبر اکرم در سرزمین های مختلف از ایران و
عراق و حجاز گرفته تا شاخ آفریقا کاهنانی بودند که ادعا می کردند با عیب در ارتباطند و می
توانند خبرهای غیبی بیاورند و از همین راه سرمایه های هنگفتی را به دست می آورند
متاسفانه در دنیای امروزی و در موقعیتی که بشر از جهت علمی پیشرفت زیادی داشته نیز
افرادی پیدا می شوند که با ادعای « اطلاع از غیب » به سر کیسه کردن مردم می پردازند و
این به نوعی در همه کشورهای جهان اعم از کشورهای جهان اول تا جهان سوم دیده می
شود. خداوندمتعال در این آیات اطلاع از غیب را برای این افراد غیر ممکن دانسته و بساط
شیاطینی این نوع افراد را جمع می کند.
بر اساس آیات قرآن از غیب تنها از راه وحی امکانپذیر بوده و پیامبران و جانشینان آنها از
غیب مطلع می شوند همچانکه در آیه 27 سوره مبارکه جن می فرماید :
علم الغیب اوست وهیچکس را بر اسرار غیبش آگاه نمی سازد مگر رسولانی که آنها را برگزیده است
و مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آنها قرار می دهد
دراینجا به بعضی از اخبار غیبی قرآن و پیامبر و حضرت علی ( علیهم السّلام ) اشاره می کنیم.
دو نمونه از اخبار غیبی توسط قرآن
1-    خبر از پیروزی رومیان بر ایرانیان: در سال 619 میلادی، جنگی بین ایرانیان و رومیان رخ
داد که منجر به شکست رومیان شد.  بعد از این جنگ خداوند متعال در آیات سوره مبارکه روم به
این جنگ اشاره کرده و از پیروزی رومیان در جنگ آینده خبر داد و فرمود « رومیان مغلوب
شدند و این شکست در سرزمین نزدیکی رخ داد، اما آنها  بعد از مغلوبیت به زودی غلبه خواهند
کرد که این غلبه بین سه تا نه سال بعد خواهد بود » این خبر قرآن گذشت تا اینکه هفت سال بعد
یعنی در سال  626 جنگی بین ایرانیان و رومیان رخ داد که رومیان در این جنگ پیروز شدند.
2-    خبراز برگرداندن پیامبرصلّی الله علیه و آله و سلّم از مکه: زمانی که پیامبر اکرم از مکه به
مدینه مهاجرت کردند به ذهن کسی خطور نمی کرد که روزی پیامبر اکرم بتواند به مکه برگردد
چرا که مشرکین مکه دارای قدرت زیادی بودند و مانع برگشتن پیامبر می شدند. خداوند متعال در
آیه 85 سوره مبارکه قصصفرمود« آنکسی که قرآن را بر تو فرض کرد تو را به جایگاهت (مکه) با
می گرداند » و در آیه 27 سوره مبارکه فتح نیز فرمود: « شما ( پیامبر و مسلمانان ) به خواست
خدا مسلماً وارد مسجد الحرام می شوید در نهایت امنیت » . بعداز دو سال پیامبر اکرم با لشکر
عظیمی از مسلمانان ودر امنیت کامل، بدون جنگ و خونریزی وارد شهر مکه شدند.
3-    دو نمونه از اخبار غیبی توسط پیامبر اکرم
1-    خبر از نامه حاطب به مشرکین: درجریان فتح مکه قبل از اینکه لشکر مسلمانان به سمت مکه
حرکت کنند. « حاطب بن ابی بلتعه » نامه ای به مردم مکه نوشته و به دست زنی به نام ساره ( یا
طبق بعضی از نقل ها صفیه ) داد تا آنها را از حمله قریب الوقوع لشکر اسلام آگاه سازد و آن زن
نامه را در میان گیسوان خود پنهان کرد و به سوی مکه حرکت نمود.
پیامبر اکرم چند تن از یاران از جمله حضرت علی علیه السّلام را مامور یافتن آن زن کرد و
فرمود: به سمت مکه بروید تا به منزلگه « روضه خاخ » برسید در آنجا زنی به نام ساره
هست که در گیسوانش نامه ای از « حاطب » برای مشرکین مکه دارد. نامه را از او بگیرید و
مانع رسیدن خبر به مشرکین مکه شوید. وقتی یاران به آن منزلگاه رسیدند و او را یافتند، او
در آغاز شدیداً انکار کرد و سرانجام اعتراف نمود و نامه را از او گرفتند.
2-    خبر از شهادت جعفر و بعضی دیگر از فرماندهان اسلامدر جنگ موته که درنواحی شام رخ
داد، فرماندهان بزرگی چون « جعفر ابن ابیطالب » و «زید ابن حارثه » و « عبدالله بن رواحه »
به شهادت رسیدند. در لحظه شهادت هر یک از آنها پیامبر اکرم در مدینه، مسلمانان را از
شهادتشان آگاه کرد. چند روز که خبر شهادت آنها رسید، مردم فهمیدند که پیامبر آن اخبار را از
منبع غیب به مسلمانان داده است.

  • ۹۴/۰۸/۲۴
  • محمدرضا فراهانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی